بازدید امروز :0
بازدید دیروز :116
کل بازدید :347484
تعداد کل یاداشته ها : 423
03/11/29
12:21 ص
احادیث چهارده معصوم[30]
قرآن کریم[26]
سربداران باشتین[14]
ماه مبارک رمضان[16]
شهید وشهادت[15]
متفرقه[31]
زندگی نامه چهارده معصوم (ع)[13]
ورزش[3]
نماز[24]
حج[4]
وصایای شهدا[2]
چهارده معصوم (ع)[22]
8 سال دفاع مقدس[2]
محرم[4]
مسابقه احکام[1]
عیدسعیدغدیرخم[5]
چهارشنبه سوری[2]
هفته معلم[4]
شکرنعمت[4]
خداوند تبارک وتعالی[9]
اربعین حسینی[1]
امربه معروف ونهی از منکر[4]
صله رحم[1]
ازدواج وخانواده[26]
بزرگان دین[12]
ماه رجب[1]
آداب مسلمانی[2]
گفتاربزرگان[11]
فضائل اخلاقی[19]
علامه شهیدمطهری (ره)[6]
دقت کنید !!![2]
مدیریت وکاروبهره وری[19]
صلوات[4]
حرفهای بامزه[31]
اعتیاد[1]
دعا[9]
دوست[3]
خشم وغضب[12]
ذکر[3]
حضرت فاطمه معصومه (س)[5]
عفاف وحجاب[2]
اشعار[2]
اویس قرنی[1]
نخودکی اصفهانی ورجبعلی خیاط[3]
نهج البلاغه[1]
دوره آخرالزمان[2]
کم حرفی وخاموشی[2]
یادگذشتگان[1]
حقوق قضایی[4]
سه دیوانه هم اتاقی بودند یک روز خبر آوردند که دو تاشون بالا پایین می پرن میگن که ما سیب زمینی هستیم و داریم تو روغن سرخ میشیم و سومی ساکت نشسته !رییس بیمارستان هم طبق معمول رفت که این دیوونه رو مرخص کنه پرسید تو چرا با دوستانت نیستی ؟ اون هم گفت : آخه من کف ماهیتابه چسبیدم .
روزی از یک چوپان می پرسند این همه چوپانی کردی رو اخلاقت تاثیر نگذاشته می گه : نع 00 نع 00 نع
غضنفر از گله گوسفندانش یک گوسفند را خیلی دوست می داشت یک روز گوسفند غضنفر مرده و داشت تو محله خیرات می داد هر کسی می اومد یه دونه خرما از توی سینی بر می داشت و برای گوسفند او فاتحه می خوند و می رفت یه دفعه یکی اومد و چنگ زد و یه مشت خرما برداشت غضنفر ناراحت شد و داد زد : اوی ! یه گوسفند مرده ، گله گوسفندم که نمرده !
مردی بدهی و قرض زیاد داشت رفت ماشین مدل بالا خرید ! زنش پرسید : آخه مرد با این وضعی که ما داریم چه وقت ماشین مدل بالا خریدن بود ؟ مرد گفت : ماشینو خریدم تا سریع تر بتونم از دست طلبکارها فرار کنم !!
93/5/13::: 6:51 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
